5.جالب است بدانید که مقدار زکات در قرآن نیامده است و ما در مقدار درصد آن پیرو ابراهیم هستیم. در تورات بارها و بدون استثناء مقدار زکات ، ده درصد تعیین شده است. اما علمای مسلمان متاسفانه آن را دو و نیم درصد (یا یک چهلم) در نظر گرفته اند. در حالیکه بعضی از فقهای اولیه اسلام مثل ابوحنیفه، مقدار زکات را ده درصد ذکر کرده است. این نشان میدهد که حتی بین مسلمانان سنتی هم اختلاف بوده است و 2.5 درصد قطعی نیست. بیایید چند آیه در تورات را ذکر کنیم که مقدار زکات در آنها ده درصد تعیین شده است.
And blessed be God Most High, who has delivered your enemies into your hand!” And Abram gave him a tenth of everything.
و مبارک باد نام مبارک خدا، او که دشمنانت را زیر دستان تو قرار داد و ابراهیم یک دهم اموالش را بخاطر خدا می بخشید
Then Jacob made a vow, saying, “If God will be with me and will keep me in this way that I go, and will give me bread to eat and clothing to wear, so that I come again to my father's house in peace, then the Lord shall be my God, and this stone, which I have set up for a pillar, shall be God's house. And of all that you give me I will give a full tenth to you.”
For this Melchizedek, king of Salem, priest of the Most High God, met Abraham returning from the slaughter of the kings and blessed him, and to him Abraham apportioned a tenth part of everything. He is first, by translation of his name, king of righteousness, and then he is also king of Salem, that is, king of peace. He is without father or mother or genealogy, having neither beginning of days nor end of life, but resembling the Son of God he continues a priest forever. See how great this man was to whom Abraham the patriarch gave a tenth of the spoils! And those descendants of Levi who receive the priestly office have a commandment in the law to take tithes from the people, that is, from their brothers, though these also are descended from Abraham. ...
“Every tithe of the land, whether of the seed of the land or of the fruit of the trees, is the Lord's; it is holy to the Lord. If a man wishes to redeem some of his tithe, he shall add a fifth to it. And every tithe of herds and flocks, every tenth animal of all that pass under the herdsman's staff, shall be holy to the Lord. One shall not differentiate between good or bad, neither shall he make a substitute for it; and if he does substitute for it, then both it and the substitute shall be holy; it shall not be redeemed.”
And every tithe of herds and flocks, every tenth animal of all that pass under the herdsman's staff, shall be holy to the Lord.
See how great this man was to whom Abraham the patriarch gave a tenth of the spoils!
And he blessed him and said, “Blessed be Abram by God Most High, Possessor of heaven and earth; and blessed be God Most High, who has delivered your enemies into your hand!” And Abram gave him a tenth of everything.
همانطور که میبینید ، مقدار زکات ده درصد است و این را متاسفانه تا کنون ما اشتباه انجام میداده ایم. یعنی ده درصد درآمدتان را باید به گروههای مستحق زکات که در قرآن مشخص شده است باید داد. البته باید هزینه های کاری را از آن کسر کرد. منظور از هزینه های کاری، مخارج مسکن و پوشاک و خوراک نیست. بلکه هزینه های مربوط به شغل است؛ نظیر بیمه و مالیات و تعمیر قطعات و ... مابقی باید ده درصد از آن را برای خدا بخشش کرد.
4.تربیت بچه ها بسیار مهم است. بسیاری از کمبودها و نارسایی ها در دوران بزرگسالی ناشی از تربیت غلط دوران کودکی است. بسیاری از کنجکاویهای جنسی در دوران جوانی و بزرگسالی ناشی از افراط و تفریط دوران بچگی است. خدای بزرگ آیه ای از قرآن را ذکر نموده است که محدوده و مرز فیلترینگ مسائل جنسی را برای بچه ها تعیین می کند. در خیلی موارد بچه های مدرسه ای وقت خویش را به کنجکاوی در مسائل جنسی اختصاص می دهند و همین مورد کل زندگی آینده شان را تحت تاثیر قرار می دهد.
در این آیه خدا به پدر و مادر دستور می دهد که بچه ها را از همان دوران بچگی طوری تربیت کنند که در سه مورد در شبانه روز در وارد شدن به اتاق والدین اجازه بگیرند. این اجازه گرفتن فواید زیادی دارد. از جمله این که تابوی مسائل جنسی برای کودک می شکند و دیگر همه چیز برای او معما نمی شود. دیگر کودک در سن بزرگسالی وقت خویش را با مسائل جنسی و کنجکاوی در مسائل جنسی هدر نمی دهد. در این آیه خدا به پدر و مادر دستور می دهد که بچه ها را از همان دوران بچگی طوری تربیت کنند که در سه مورد در شبانه روز در وارد شدن به اتاق والدین اجازه بگیرند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلَا عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۵۸﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید قطعا باید غلام و کنیزهاى شما و کسانى از شما که به [سن] بلوغ نرسیده اند سه بار در شبانه روز از شما کسب اجازه کنند پیش از نماز بامداد و نیمروز که جامه هاى خود را بیرون مى آورید و پس از نماز شامگاهان [این] سه هنگام برهنگى شماست نه بر شما و نه بر آنان گناهى نیست که غیر از این [سه هنگام] گرد یکدیگر بچرخید [و با هم معاشرت نمایید] خداوند آیات [خود] را این گونه براى شما بیان مى کند و خدا داناى سنجیده کار است (۵۸)
وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿۵۹﴾
و چون کودکان شما به [سن] بلوغ رسیدند باید از شما کسب اجازه کنند همان گونه که آنان که پیش از ایشان بودند کسب اجازه کردند خدا آیات خود را این گونه براى شما بیان مى دارد و خدا داناى سنجیده کار است (۵۹)
افراط و تفریط در این مورد آدمی را جری تر می کند. دقیقا باید مطابق با آیه مورد نظر باشد. دقیقا باید رفتار با بچه ها مطابق و در محدوده آیه مورد نظر باشد. زیرا خدا ما را آفریده است و بهتر به نفس ما آگاه است. او خالق ماست.
3.در آیاتی از قرآن از مجرمین سوال میشود که چرا شما در آتش سقر افتاده ای؟ آنها در جواب اقرار میکنند که ما اهل نماز و اطعام مساکین نبودیم. در آیات مشخص است که کسی آنها را بخاطر نماز بجا نیاوردن به جهنم نینداخته است، بلکه آنها خودشان اقرار میکنند که نماز بجا نیاوردن و عدم اطعام مساکین باعث تنزل نفس آنان تا حد سقوط در جهنم و سقر شده است. خدا به نتایج نگاه میکند و نه به ظواهر.
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿۴۲﴾چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد (۴۲)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿۴۳﴾گویند از نمازگزاران نبودیم (۴۳)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿۴۴﴾و بینوایان را غذا نمى دادیم (۴۴)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿۴۵﴾با هرزه درایان هرزه درایى میکردیم (۴۵)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿۴۶﴾و روز جزا را دروغ مى شمردیم (۴۶)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿۴۷﴾تا به یقین رسیدیم (۴۷)
آیه آخری میفرماید که: حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ؛ طبق این آیه ، هر فردی، چه خوب ، چه بد؛ بالاخره روزی به یقین میرسد. یکی در لحظات مرگ و دیگری در حین زندگی. رسیدن به یقین در لحظات مرگ بیفایده است. مهم این است که در طول زندگی به یقین برسید. تنها با عبادت خدای مهربان میتوان به یقین رسید.
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿۹۹﴾
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه به یقین برسی (۹۹)
بعضی ها در این آیه یقین را به مرگ ترجمه کرده اند که اشتباه است. یقین در حین مرگ اجباری است و بدرد نمیخورد. باید در طول زندگی آنقدر خدا را عبادت کرد تا که نسبت به وجود خدا و یکتایی او به یقین برسید و اطمینان کامل پیدا کنید. با تفکر و دلایل تنها نمیتوان اطمینان پیدا کرد، بلکه تفکر باید با عبادت خدا همراه باشد.
2.بیشتر مشکلات بشر از عدم ایمان به جهان آخرت ناشی میشود. ایمان به روز آخرت، به این معنا نیست که بگویی به روز آخرت ایمان دارم! بلکه باید بدانی که چه اتفاقی می افتد. همانطور که راجع به ظواهر دنیایی میدانید، باید راجع به روز آخرت هم بدانی. به همین خاطر خدا میفرماید:
یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ﴿۷﴾
از زندگى دنیا ظاهرى را مى شناسند و حال آنکه از آخرت غافلند (۷)
همانطور که میدانید بطور روزمره در دنیا چی میگذرد باید به همین مقدار به فکر روز آخرت و حوادث آن باشید. ایمان داشتن به چیزی یعنی اینکه عواقب عدم ایمان به آن را متوجه هستید. مثلا شما هیچوقت آشغال را جلوی خانه همسایه نمی اندازید، حتی اگر کسی شما را نبیند؛ یا شما هیچوقت حق یک یتیم را نمی خورید، حتی اگر فرصتش برای شما پیش آید و کسی هم متوجه نشود؛ زیرا شما به این موارد ایمان قلبی دارید و آن را واقعا رعایت میکنید. ایمان ما به قیامت هم باید اینطوری باشد. یعنی ایمان ما باید بازدارندگی داشته باشد. در این حالت این ایمان لغزش پذیر نیست. اگر تمام دانشمندان و سفسطه گران جهان هم بیایند، نمیتوانند شما را قانع کنند که آشغال ریختن جلو در همسایه و یا حق یتیم خوردن را برای شما توجیه کنند و آن را امری پسندیده جلوه دهند. به این میگویند ایمان واقعی و بازدارنده. ایمان به آخرت باید اینطوری باشد که حالت بازدارندگی داشته باشد.
1.یکبار با یک پیرمردی، گفتگو میکردم. یک مغازه داشت ولی خودش بازنشسته بود و روی مغازه کار نمی کرد. گفت میخواهم مغازه را بفروشم و مقداری از پول آن را خیرات کنم ولی بچه هایم نمی گذارند و میگویند که پدر این حق ارث ماست و حق نداری آن را بفروشی! گفت بچه هایم خودشان دارا هستند ولی نمیدانم چرا نمی گذارند منم مالم را به دلخواه خود استفاده کنم. منم در جواب او گفتم که اولا تو خودت زنده هستی و سرحال و آدم زنده وکیل و وصی نمی خواهد. آدم مرده است که باید راجع به ارثش صحبت شود، نه آدم زنده. تو تا وقتی که زنده هستی میتوانی مال و اموالت را هرجور و هر چقدر که دوست داری بین فقرا تقسیم کنی و بچه هایت هم هیچکاره اند. تا وقتی که خودت زنده ای، ارث بی معنی است و تو خودت صاحب اموال خودتی. اگر روزی وفات یافتی، آنموقع هر آنچه از تو باقی مانده باشد، به عنوان ارث به بچه هایت میرسد. واقعا قرآن چقدر زیبا می فرماید که :
سوره منافقون:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۹﴾
اى کسانى که ایمان آورده اید [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نگرداند و هر کس چنین کند آنان خود زیانکارانند (۹)
وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُنْ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿۱۰﴾
و از آنچه روزى شما گردانیده ایم انفاق کنید پیش از آنکه یکى از شما را مرگ فرا رسد و بگوید پروردگارا چرا تا مدتى بیشتر [اجل] مرا به تاخیر نینداختى تا صدقه دهم و از نیکوکاران باشم (۱۰)